سیم خاردار
یک نفر باید داوطلب میشد که روی سیم خاردار دراز بکشد تا بقیه از روی آن رد شوند
یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد
گفتند «بیا »
گفت « نه شما برید من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش مادرش منتظره »
چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به میز ریاست کجا
اضافه کردن نظر