خاطرات شـهید
عملیات بیت المقدس که تمام شد و رزمنده ها برگشتند، هیچ خبری از محمد نشد نه میگفتند شهید شده، نه خبر اسارتش رو می دادند…
خیلی گذشت مادرم تمام فکرش پیش محمد بود یکی از آشناهامون داشت میرفت مشهد…
مادرم به من گفت: «یک نامه برای امام رضا علیه السلام بنویس و بخواه که از محمد خبری بیاورند لااقل اگر شهید شده، پیکرش برگردد»
دو سه روز بعد، محمد را آوردند فقط استخوان هایش باقی مانده بود..
دانش آموز شهید
محمد اندرخور🌷
اضافه کردن نظر