وقتی برای اولین بار از مدافع حرم شدنش با من صحبت کرد گریه کردم، به من گفت مادر گریه نکن، دوست دارم بروم قوی هستم، هیچ اتفاقی برای من نمیافتد، نگران نباش، گفت مادر دیگرم حضرت زینب (س) در سوریه است، من باید بروم و راه را برای زیارت شما باز کنم، بعد من را بوسید و بارها در آغوش گرفت و گفت گریه نکن مادر، بخند تا من راحتتر بتوانم بروم
دعای همیشگیاش شهادت بود، بابک دوم آبان ماه ۹۶ برای اولین و آخرین بار راهی دفاع از حرم شد
شهید بابک نورےهریس
اضافه کردن نظر