میان صحن های تو ز فکر این و آن فارغ
شبیه کودکی هستم ز غوغای جهان فارغ
کلاغ رو سیاهی پر زده بین کبوتر ها
کنار پنجره فولاد تو از آشیان فارغ
مرا با عیب راهم دادی و با اشک می خندم
شبیه بنده ای که میشود از امتحان فارغ
اذان صبح ، نقاره دلم را زیر و رو کرده
چنان پر شور و سرمستم که هستم از اذان فارغ
شفا میخواهم و از آب سقاخانه مینوشم
منم از لطف هر که غیر تو ، ای مهربان فارغ
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ..
روزتون_امام_رضایی ❣
اضافه کردن نظر