حَـےِّعَلَـےالصَّلاه
ایستاده بود ڪنارِ در حـرم
و بہ وضوخانہ اشاره میڪرد
تازه رسیده بودیم دمشـق
و دلـمـان میخواست
یڪ زیــارت با حــال بڪنیم
ولـی وقـت اذان بود
گفت بـرادرا
زیـارت مستـحبہ، نمــاز واجـب
عجـلّــوا بالصـلــوه قبــل الــفـوت
یادگاران جلد ۹
ڪتاب جاویدالاثر متوسلیان ص۹۳
حاج احمد متوسلیان
اضافه کردن نظر