یک داستان یک پند ۸۸۵
۹۹ ۰۲ ۰۷
در زمان ساختن پل هوایی قُطور، یک مهندس آلمانی، پیمانکار ساخت آن بود که از کارگران بومی اطراف استفاده میکرد در ماه رمضان به کارگران خود گفت هر کس در ماه رمضان روزه بگیرد چون سست و بیحال است و کمکاری خواهد کرد پس نصف دستمزد یک کارگر که چهار تومان بود به او دستمزد خواهم داد چند نفر کارگر بودند که تمام ماه رمضان را روزه گرفتند و علیرغم همان ساعت کاری، قرار شد که نصف دستمزد را بگیرند
در روز عید فطر مهندس به آن چند نفر که روزه گرفته بودند علاوه بر حقوق کاملشان که نداده بود، پاداش هم داد و آن تعداد را سرکارگر و مسئول کارگاه کرد مهندس گفت من به دین شما اعتقادی ندارم و مسلمان نیستم ولی این را میدانم کسی که به دین خود خیانت کند به من هم خیانت خواهد کرد و اگر به دین خود خیانت نکند، در کارش به من هم خیانت نکرده است، من به آنها دستمزد بیشتری ندادم بلکه دستمزد واقعیشان را دادم
داستان ها و پندهای اخلاقی
اضافه کردن نظر