متن:
و من خطبه له علیه السلام بعد انصرافه من صفین
أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ . . .
ترجمه:
از سخنان آن حضرت است آنگاه که از نبرد صفّین باز میگشت
تربیت و هدایت در پرتو سپاس از خداوند
خدا را سپاس گویم تا باران نعمتش بیش از پیش فرو ریزد،
و اطاعتم در پیشگاه عزّتش فزون گردد، و جانم از معصیتش بیمه شود.
و از آستان قدسش مدد خواهم تا «نداریم» را به مرز «بی نیازی» رسانَد، چه او دست هرکس گیرد راه گم نکند، zو آن که بر امواج دشمنی او نشیند به ساحل نجات نرسد، و آن کس که در سایه سرپرستی او درآید فقری نبیند، که اوست گران سنگترین ارزشها و برترین گنجینه ها.
و گواهی دهم که جز «ایزد» آفریدگاری نیست، یکتا و بی همتاست، و گواهیم به وحدانیّت او در بوته پاکی و بی آلایشی آزموده شده است، و تا جان دارم شهادت به وحدانیّت او را فراچنگ آرم و آن را برای رویارویی با ترس و هراس رستاخیز ذخیره سازم که موجب استواری ایمان، و گشایش گنجینه احسان، و خشنودی خدای مهربان، و راندن شیطان است.
و گواهی دهم که محمّد (ص) بنده او و پیامبر اوست. او را به آیین پرآوازه و نامدار، و دانشی رسیده از راه روایت و آثار، و منشور فراهم آمده در نوشتار، و نور درخشنده و فرمان قاطع و روشن گسیل داشت تا ابرهای شبهه را بزداید، و روشنیها را بر کرسی نشانَد، و از آیات خشم الهی برحذر دارد، و از عذاب بترساند.
مردم در شبانگاه ظهور اسلام
امّا مردم در شبانگاه طلوع محمّد (ص) گرفتار فتنه هایی بودند که رشته دین را گسیخته و ارکان یقین را لرزانده، هرکس به سویی پناهنده، و نظام زندگی درهم ریخته و راه نجات به هم آمده و نور امیدی باقی نمانده بود. بازار هدایت بی رونق و ظلمت کوری همه گیر. عاصی بر خدا و فرمانبر شیطان.
کشتی ایمان در غرقاب بود و بادبان آن در سقوط، و نشانه های آن وخیم و راه های آن ناراه. آری، از شیطان فرمان میگرفتند، و در بیراهه های او پای می کوبیدند، و در گند ابزار او پرسه میزدند. آنها مظهر شیطان و پرچمدار او بودند. فتنه همچنان بیداد میکرد و مردم را لگد کوب میساخت و هر دم آماده حمله و هجوم بود، و فضایی مه آلود از سرگردانی و نادانی و گرفتاری بر سینه ها سنگینی می نمود.
آنها در برترین خانه ها (حرم الهی) و در کنار بدترین همسایگان (بت پرستان) بودند. چه جامعه ناامنی که خوابشان پریشانی و کابوس، و روشنی چشمشان اشک خون بود، در سرزمینی که دهان دانشمندان به ذلّت بسته، و نادانان بر کرسی احترام نشسته.
در ستایش اهل بیت علیهم السّلام
آل پیامبر راز داران و پشتیبانان فرمان آن حضرتند، دانش وی را نگهبان و امّت او را مرجعاند، نیز گنجوران و مفسّران علوم نبوی و کوهساران بلند دیناند که آن را از طوفان انحراف و خطرهای سستیزا پاس میدارند.
درباره دوچهرگان
کشتزاری از نافرمانی و حق کوبی پدید آوردند، و آن را از سرچشمه غرور آبیاری نمودند، و سرانجام سیه روزی درو کردند. کسی از این امّت را همسنگ و همزی آل پیامبر – درود خدا بر او و خاندانش – نتوان دید، و نیز خوشه چین خرمن اهل بیت با آنان برابر نیست.
دودمان پاک پیامبر سنگ بنای دین و پشتوانه یقیناند. تندروان به «میزان» آنان باز گردند، و کند روان سرانجام خود را بدانجا رسانند که راهی جز آن نیابند. ویژگیهای رهبری از آنِ اهل بیت است، و وصیّت پیامبر در باره آنان، و میراث آن حضرت مخصوص ایشان است. اینک حق به حق دار رسید و به جایگاه اصلیش پر کشید.
[…] ترجمه خطبه ۲ نهج البلاغه […]